کل نماهای صفحه

۱۳۸۹/۷/۲۶

اميدوارم مصطفاي عزيز اجازه بدهد!
چند تا از شعرهاشو مي فرستم:

الف.من اشتباه بی‌نقص پدرم بودمو اختراعی که روی هم رفته
ـ يا نرفته ـ
قنداق شد.کودکيم به وفق مراد
نه!
مراد وقف کودکيم بود
ب.صفر... بيست و يک!حرف‌های دم گوشی‌ام قطع شد.
گفتند کج‌راهه می‌روی
راست کردم!
و عشق داغی شدبر پيشانی نوجوانی.
ج.دور از تو در يرقان اتاق افتاده‌ام
دستانم از ترس ايستادن می‌لرزند
صرع
خار سلامتم را خليده‌تر
می‌کند!
و عشق...دغدغه‌ای‌ست که بيراهه می‌رودد.
سالی که نکوست
از بهارش...
مصطفا صبوري

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بر خواجه حاشيه بزنيد...