کل نماهای صفحه

۱۳۸۹/۷/۲۶

دو سه سال پيش يك ديوان دست دوستي ديدم؛ مصطفا؛ ديوان حزين بود.
و من كه خيلي با هندي سرايان رابطه ي خوبي ندارم گفتم در بيكاري ورقي بزنم.اين رباعي آمد:

نوبت ز كيان به ماكيان افتاده است
بازي شگرفي به ميان افتاده است
شايد كه سپهر سفله رقصد ز نشاط
شمشير زدن به دف رنان افتاده است

اين بيت در زمان محاصره ي اصفهان به دست افاغنه سروده شده ؛ و سلطان حسيني كه به فكر نجات مردم نبود! و گويي دوباره حادثه تكرار مي شود...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بر خواجه حاشيه بزنيد...