کل نماهای صفحه

۱۳۸۹/۹/۲۲

انتقاد ايرج ميرزا از قمه زنان





زن قحبه چه مي كشي خودت را
ديگر نشود حسين زنده
كشتند و گذشت و رفت و شد خاك
خاكش علف و علف چرنده
من هم گويم يزيد بد كرد
لعنت به يزيد و بد كننده
اما دگر اين كتل متل چيست؟
وين دسته ي خنده آورنده
تخم چه كسي بريد خواهيد
با اين قمه هاي نا برنده؟
آيا تو سكينه اي كه گويي
سو ايستميرم عميم گلنده 1
كو شمر و تو كيستي كه گويي
گل قويما مني شمير النده 2
تو زينب خواهر حسيني
اي نره خر سبيل گنده؟
خجلت نكشي ميان مردم
از اين حركات مثل جنده؟
در جنگ دو سال قبل ديدي
شد چند كرور نفس رنده
از اين همه كشتگان نگرديد
يك مو ز زهار چرخ كنده 3
در سيزده قرن پيش اگر شد
هفتاد و دو سر ز تن فكنده
امروز چرا تو مي كني ريش؟
اي در خور صد هزار خنده!
كي كشته شود دوباره زنده
با نفرين تو بركشنده؟
باور نكني بيا ببنديم
يك شرط به صرفه ي برنده
صد روز دگر برو چو امروز
بشكاف سر و بكوب دنده
هي بر سر و ريش خود بزن گل
هي بر تن خود بمال سنده
هي با قمه زن به كله ي خويش
كاري كه تبر كند به كنده
هي بر سر خود بزن دو دستي
چون بال كه مي زند پرنده
هي گو كه حسين كفن ندارد
هي پاره بكن قباي ژنده
گر زنده نشد عنم به ريشت
گر شد عن تو به ريش بنده!


__________________________________________

1- آب نمي خواهم عمويم برگرد
2- بيا و منو به دست شمر نسپار
3-زهار: شرمگاه

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بر خواجه حاشيه بزنيد...